تشرف ۲۰۰ فرد سالمند و بی‌بضاعت به حرم امام‌رضا(ع) رونمایی از قالی نفیس افشاری در موزه حرم امام‌رضا(ع) آزادگی به سرو سرافراز می‌دهند| درباره شهید آیت ا... سیدمحمدرضا سعیدی، عالم مجاهد اهل مشهد پیوندی از جنس آرامش | بایسته‌های ازدواج موفق و پایدار اجلاسیه بین‌المللی «مجاهدان در غربت» در سوریه برگزار شد خاطره مرحومه شجاع از شهید سپهبد صیاد شیرازی+ فیلم جزئیات مراسم خاکسپاری همسر شهید صیاد شیرازی پروژه روشن‌گری شریعتی گفتگو با رسول جعفریان درباره جریان روشن‌فکری در ایران نگهداری از قباله‌های ازدواج به قدمت ۵ قرن در کتابخانه رضوی همسر شهید سپهبد «علی صیادشیرازی» درگذشت اول ذی‌الحجه چه اعمال اختصاصی دارد؟ نحوه خواندن نماز (واعدنا موسی) دهه اول ذی‌الحجه + اعمال ماه ذی‌الحجه توصیه جدی سازمان حج به زائران در عربستان پرونده پرواز‌های ورودی از ایران به مدینه بسته شد (۱۸ خرداد ۱۴۰۳) مشهدالرضا(ع) سوگوار ابن‌الرضا(ع)؛ عرض ارادت زائران و مجاوران به امام مهربانی‌ها در سالروز شهادت جوادالائمه(ع) + فیلم نیت‌ها محترم، اما قفل فقط با کلید باز می‌شود مراسم تشییع پیکر مادر شهیدان «شعبانی» در مشهد برگزار شد الگوی جوان، امام‌جواد (ع) میزبانی ویژه حرم مطهر رضوی از زائران در سالروز شهادت جوادالائمه(ع)
سرخط خبرها

احسن الحال در حرم

  • کد خبر: ۱۵۵۱۴۳
  • ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۸:۰۱
احسن الحال در حرم
پدر و مادرم عادت دارند از یک ساعت مانده به تحویل سال وضو می‌گیرند، می‌نشینند پای سفره هفت سین و دعای یا مقلب القلوب می‌خوانند.

معمولا لحظات آخر سال سعی می‌کنیم همه دور هم باشیم. هرچند که کار‌های خانه کش می‌آید، اما قطعا ۱۵ دقیقه آخر همه آرام گرفته ایم و هر کس در حال خودش است. حال و احوالی که من در لحظات تحویل سال تجربه می‌کنم، برایم خیلی غریب است. انگار زمان متوقف شده باشد و چند لحظه بعد وقتی موسیقی معروف لحظه تحویل سال از تلویزیون پخش می‌شود رها می‌شوم.

پدر و مادرم عادت دارند از یک ساعت مانده به تحویل سال وضو می‌گیرند، می‌نشینند پای سفره هفت سین و دعای یا مقلب القلوب می‌خوانند. بچه که بودم من هم ادایشان را در می‌آوردم، اما حالا که بزرگ‌تر شده ام جز این عبارت در لحظه تحویل سال چیزی ورد زبانم نیست. چند سال پیش بود که نیت کردم تحویل سال حرم باشم. هنوز سه ساعتی مانده بود به لحظه موعود. خودم را رساندم، ورودی شیخ طبرسی.  پس از تقلای بسیار موفق شدم خودم را از میان جمعیت برسانم صحن انقلاب.

خیلی خوش شانس بودم که بین آن همه جمعیت در یکی از گوشه‌های صحن رو به گنبد جای دنجی پیدا کردم. همانجا ایستادم و زیارت امین ا... خواندم. هرچه به لحظه تحویل سال نزدیک‌تر می‌شدم، همان تجربه پای سفره هفت سین خانه برایم تداعی می‌شد با این تفاوت که آدم‌های زیادی کنار من بودند و احتمالا حال مشابهی داشتند. آخرین دقایق سال همه آن‌هایی که در حرم بودند یک صدا باهم یا مقلب القلوب می‌خواندند.

بعد بین همان گیجی و منگی صدای نقاره خانه را شنیدم که نوید آمدن سال نو را می‌داد. سال تحویل شده بود و همه آدم‌های در حرم، غرق در شادی بودند. من خیره مانده بودم به گنبد و گلدسته ها، به کبوتران سپید و سیاهی که روی سر زائران می‌چرخیدند و نور‌های رنگارنگ چراغانی صحن انقلاب چشمانم را می‌دزدید. سال نو شده بود و من به سالی که رفته بود فکر می‌کردم، به اینکه چه پیش خواهد آمد، به حول حالنا الی احسن الحال...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->